کد مطلب:1566
تاریخ انتشار:3 بهمن 1393 ساعت 16:06
چاپ چاپ

«تالاب خواری» رسم جدید زمین‌خواران

بهشتی که بلعیده می‌شود

«تالاب خواری» پس از دریا و جنگل خواری رسم جدید زمین‌خواران شمال شده است.
«تالاب خواری» پس از دریا و جنگل خواری رسم جدید زمین‌خواران شمال شده است. تالاب مرزون آباد یکی از زیباترین اکوسیستم ها و بهشتی تالابی در بابل در حال بلعیده شدن از سوی سودجویان است.


به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)، آب بندانی که چون تصفیه خانه خود رو، دامان خود را بر دشت سبز مرغزار روستای مرزون آباد بابل گشوده بود در حال تبدیل شدن به خاطره ای در آلبوم هاست. آب بندانی چسبیده به غرب شهر بابل به نام مرزون آباد، که روزگاری با وسعتی حدود ۴۵۰ هکتار که گیاهان نایاب تالابی چون انواع نیلوفر و آلاله آبی، جلبک ها و نیزازهای پوشیده از انواع پرندگان بومی و مهاجر چون حواصیل، آبچیلیک، میلا، مرغ ماهی خوار، شاهین، مرغابی و مرغ دریای و همچنین وجود گونه های ماهیان نادر و در حال انقراض را در خود جای داده بود.

این آب بندان در غرب شهر بابل در ارتفاع ۳۰ متری از سطح آبهای آزاد واقع شده، طول آب بندان در حدود ۲.۵ کیلومتر و عرض آن یک کیلومتر و عمق آن حداکثر ۱.۵ متر است که از جاذبه های بکر توریستی بوده و در کمتر جایی می شد چنین نعمت زیبای را مشاهده کرد.

حال اما این تالاب زیبا توسط زمین خواران در حال بلعیده شدن است و این روح نقاش چیره دست این مرز وبوم را آزرده است. آب بندانی که بولدوزرها آن را از هر سو نشانه رفته اند تا گونه های طبیعی زندگی را در آن تهی کنند و آن را تنها تبدیل به حوضچه ای برای پرورش مصنوعی ماهیان خاص و پرسود آن هم با تغذیه ماشینی و استفاده از انواع غذاهای شیمیایی کودهای حیوانی کنند. بخش زیادی از این آب بندان زیبا هم اکنون در اثر بهره برداری غیر اصولی تنها تبدیل به حجمی از آب شده که بوی تعفن آن انسان را آزار می دهد و دیگر خبری از گونه های نایاب جانوری و گیاهی در آن نیست.

کارشناسان محیط زیست مشکل عمده این آب بندان را که اکنون به استخری شبیه شده، واگذاری بخش هایی از این تالاب به اشخاص غیر بومی می دانند که برای سود جویی بیشتر و بدون توجه به شیوه های صحیح علمی، سودشان را در تغذیه شیمیایی ماهیان و بهره برداری هر چه بیشتر از حوضچه های پرورش ماهی می بینند و اکثر موجودات طبیعی این باتلاق به همین دلیل از بین رفته اند.

صادق پرچ دهیار روستای درویش خیل بابل در پاسخ به این سوال خبرنگار مهر که متولی این آب بندان چه کسی است و چه عواملی باعث از بین رفتن این آب بندان شده است، می گوید: این آب بندان برای آبرسانی به بخش کشاورزی هفت روستا سالها پیش احداث شده بود  و شریک شدن آن با هفت روستا  باعث شده که اختلافاتی در این بخش به وجود آید و مانع از آن شده است که متولی خاصی را با اتفاق آرا انتخاب کنند.

وی ادامه داد: به طور مثال کسی تا به حال نتوانسته مانع از شکار شکار چیان در این بخش شود و با وجود اینکه شکار ممنوع شده است با شکار در این بخش مواجه هستیم.

همچنین خالقی رئیس محیط زیست شهرستان بابل نیز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تالاب مرزون آباد گفت: از آنجایی که این منطقه حفاظت شده نیست، محیط زیست به طور رسمی متولی آن نیست، بلکه مردم متولی آن هستند و ما به عنوان ناظر در این بخش در نظارت با متخلفین برخورد قانونی انجام می دهیم.

وی گفت: برای نجات چنین آب بندان هایی لازم است که این مناطق حفاظت شده باشند تا ما بتوانیم به صورت محصور از آن حفاظت کنیم.

رئیس محیط زیست شهرستان بابل بیان داشت: در شهرستان بابل هیچ منطقه حفاظت شده ای وجود ندارد و این امر مانع  از آن شده که محیط زیست آزادنه  بتواند بر آن نظارت داشته باشد تا از چنین زیست گاه هایی مراقبت بیشتری کند.

وی این آب بندان را بعد از آب بندان بصرا، دومین آب بندان بزرگ این شهرستان عنوان کرد که زیست گاه مناسبی برای پرندگان وحشی چون اردک سانان و چنگر و حواصیل و ... بوده است.

خالقی مشکل عمده در این بخش را نبود فرهنگ حفاظت محیط زیست عنوان کرد و ادامه داد: حفاظت از محیط زیست به متولی نیاز ندارد بلکه به فرهنگ غنی نیازمند است که باید برای مردم نهادینه شود که حفاظت از زیستگاه های طبیعی حفاظت و صیانت از سرمایه ملی است.

هرچند نام آب بندان برای این تالاب استفاده می گردد اما تالاب واژه ای مناسب تر برای نام گذاری آن است، وجود گیاهان نایاب تالابی چون انواع نیلوفر آبی و آلاله آبی، جلبک ها و نیزازهای پوشیده از انواع پرندگان بومی و مهاجر چون حواصیل، آبچیلیک، میلا، مرغ ماهی خوار، شاهین، مرغابی و مرغ دریای ... وجود گونه های ماهیان نادر و در حال انقراضی چون تیلخص و اردک ماهی و کپور زرد و کپور علف خوار و سیم... این جا را بسیار شایسته تر از یک مخزن آبی بزرگ برای نام گذاری ساخته بود.

جواد یعقوب زاده کارشناس محیط زیست و عضو شورای هماهنگی سمن های زیست محیطی شمال ایران نیز می گوید: در گذشته بسیار نزدیک همه آب بندان هایی که در مجاورت روستاهای شهر بابل وجود داشت، همچون اینجا پر از زندگی و نی زارن و پرندگان بود اما همه آنها اکنون تنها به استخری شبیه شده اند که بولدوزرها آنها را از هرگونه زندگی تهی کرده اند و پرورش مصنوعی ماهیان خاص و پرسود که آن هم با تغذیه ماشینی و استفاده انواع غذاهای شیمیای و کودهای حیوانی، تنها تبدیل به حجمی از آب شده اند که بوی بد این آب بندان ها تنها خاطره شما از تماشای نزدیک آنهاست.

وی بیان داشت: روزی همه آب بندان های اطراف بابل پراز سر سبزی و پرواز پرندگان و زندگی بود و برای تماشای آن همه پاکی و زیبایی تنها با صرف اندک زمانی می توانستی به دیدار بهشتی در کنار خود بروی، اما نگاه غلطی که "سود آنی" تنها افق دیدش بود و همچنین مدیریت غلط شوراهای روستایی باعث شده زیباترین اکوسیستم هایی که ظرف صد ها سال شکل گرفته بود ظرف چند سال تنها به استخرهای پرورش ماهی تبدیل شود.

وی عنوان کرد: آنها غافل از این بودند و هستند که این مسأله در آینده چه ضررهای جبران ناپذیر روحی و حتی مادی برای انسانهایی دارد که به اشکال مختلف و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بخشی از سفره غذایشان از این آب بندها تامین می شود.

این دوستدار محیط زیست افزود: یکی از خاصیت های مهم تالاب ها یا آب بندان های طبیعی این بود که فاضلاب های روستایی که از هر خانه به سمت این آب بندان ها راه پیدا می کرد در شرایط تالابی و پر از گیاه و جبلک و ... تصفیه شده و آب تصفیه شده از این مخزن های طبیعی به سمت زمین های کشاورزی برای آبیاری ساقه های برنج روانه می شد که خالی از املاح و عناصر مضر بود اما اکنون با نابودی اکوسیستم این چرخه سودمند نیز نابود شده است.

وی تصریح کرد: این آب بندان ها با پول نه چندان زیاد از سوی برخی دهیاران به اشخاصی عمدتا غیر بومی اجاره داده می شود که متاسفانه برای سود بیشتر در پرورش ماهی از هر روش مغایر با شیوه های صحیح علمی(که جوانب بهداشتی و محیط زیستی منطقه را مد نظر قرار دهد) استفاده کردند. تنها حاصل این ویرانی، سود شخصی مالکان و نیز آلوده کردن سفره مردم است که همه ما می دانیم و در آینده بهتر خواهیم دانست که چه فرق هایی بین مصرف ماهی طبیعی و ماهی با تغذیه شیمیایی وجود دارد.

وی اظهار داشت: آرام آرام و یکی بعد از دیگری آب بندانها به این سرنوشت شوم دچار شدند و پرندگانی که دیگر هیچ سرپناهی برای خود در مقابل شکارچیان همیشگی نداشتند و نیز تغذیه ای برایشان نمانده بود، یا جان دادند یا به آخرین پناهگاه ها همچون تالاب مرزون آباد روی آوردند.

یعقوب زاده بیان داشت: تالابی که بسیار بزرگتر ازآن بود که بتوان در آن ماهی پرورش داد و نیز به دلیل درگیری بین روستاهای اطراف بر سر مدیریت اش از سرنوشت دیگر آب بندان ها "چون سرنوشت اندک پرندگان باقی مانده از آنها" تا لحظه فعلی گریخته بود.


این کارشناس محیط زیست گفت: بارها مدیریتی فراتر از شوراهای روستایی سعی کردند با طرح های مختلف چون ایجاد شرکت هایی، تالاب مرزون آباد را به دست بولدوزرها بسپارند که به دلایلی چون نبود بودجه یا نرسیدن به توافق با روستاییان موفق به انجامش نشدند.

وی گفت: هر چند که سال به سال با خشکیدن و البته بهتر بگوییم خشکانده شدن آب این تالاب بر زمین های کشاورزی اطراف آن اضافه می شود. در سال گذشته نیز به مدت طولانی برخی از مجراهای ورودی آب به تالاب را بستند تا با پایین رفتن آب بتوانند خاک های آن را برداشت کنند. حضور همه روزه کامیون ها و خاک برداری انبوه چهره بسیار بدی برای منطقه به وجود آورده بود. در پرسش از اهالی در مورد این جریان تنها به این جواب رسیدیم که به علت بدهی به ارگانی خاص اجازه خاک برداری داده شده است.
آری اینجا آخرین نقطه برای دیدن زیباترین چشم اندازهای طبیعی برای ما و آخرین پناهگاه برای زنده ماندن برای زیباترین مخلوقات زمین در شهرستان بابل است. این منطقه با وجود ممنوعیت شکار همیشه پر از شکارچیان و نیز پر از طنین نفیر گلوله هاست.

امید است این آخرین بهشت آب و روشنی و گل شهر بابل همچنان با تمام خطراتی که در کمینش نشسته اند و کیسه هایی که برای نابودی آن دوخته می شود، با همت اهالی شریف مرزون آباد و روستاهای اطراف آن، تلاش همه مسئولان امر و محیط زیست شهرمان و همه آنهایی که زیبایی و طبیعت را پاک ترین موهبت و سرمایه ای غیر قابل بازگشت می دانند، حفظ شود.


منبع:  مهر

http://www.mohitzist.ir/fa/content/1566